اعتقاد به دو دیدگاه متضاد در یک موضوع !!(906 مجموع کلمات موجود در متن) (3872 بار مطالعه شده است) 
اعتقاد به دو دیدگاه متضاد در یک موضوع !!
برای گرفتن نسخهی PDF لطفاً
اینجا
را کلیک کنید
وقتی به سخنان استاد محترم، جناب آقای دکتر کدیور در روز پنجشنبه هفتم تیر ماه، توجه شود، تناقض دیدگاه ارائه شده درباره ی «حق و باطل» با آنچه طی جلسه ی بیست و هفتم اردیبهشت ماهِ ایشان بیان شده بود، آشکارا احساس می شود. ایشان در ضمن آن سخنرانی بر این نکته پای می فشردند که «در قیامت حق واقعی به مرئی و منظر همگان خواهد رسید.» تو گویی در دار دنیا راهی برای کشف حق نداریم و لذا «هرکدام میگوییم من حقّم. آن دیگری هم می گوید من حقّم. هرکدام استدلال خود را میکنیم.»
ولی طی سخنرانی هفتم تیر ماه (جلسه ی گذشته) به شکلهای مختلف اعلام کردند که حق در دنیا و پیش از آخرت، قابل تشخیص است!
به نظر می رسد مقایسه ای میان دیدگاههای ارائه شده از سوی ایشان در این دو جلسه بدون فایده نباشد:
الف: بخشهایی از سخنرانی پنجشنبه، 27/2/1386 درباره ی «حق و باطل»:
«... توی این دنیا توی سر همدیگر میزنیم. هرکدام میگوییم من حقّم. آن دیگری هم میگوید من حقّم. هرکدام استدلال خود را میکنیم. در قیامت به ما خبر میدهد که حق چه کسی بود؟ کدام موضع، موضع حقی بود؟...»
«... اما آنکه کدام حق است، در قیامت حق واقعی به مرئی و منظر همگان خواهد رسید...»
«... در آنجا آزمایش میشود هر نفسی آنچه را که فرستاده است و همه به سوی خداوند که مولای حق همگان است، بر میگردند و نابود میشود آنچه را که افترا زده بودند. کنایه از اینکه در آخرت حق مطلق آشکار میشود...»
«... در دنیا معلوم نمیشود که چه کسی حق است و چه کسی باطل. در آخرت معلوم میشود...»
ب: بخشهایی از سخنرانی پنجشنبه، 7/4/1386 درباره ی «حق و باطل»:
«... اگر چیزی را به عنوان حق، عقل انسانی در شرایط عادی تشخیص میدهد و ما هم برای یاری شما پیامبرانی را ارسال کردهایم و آنها هم حق را به ما ابلاغ کردهاند در مقابل این دعوت نبوی، این دعوت الهی، آیا ما آزادیم بپذیریم، یا ملزم به پذیرش هستیم؟...»
«... حق، هم عقلاً هم نقلاً به ما ارائه شده است؛ یعنی عقل ما حق را تشخیص میدهد اولاً؛ و ثانیاً، پیامبر هم آمده و نکات اصلی حق را به ما ارائه فرموده است...»
«... فردای آخرت خداوند از ما میپرسد: این استعداد را به تو داده بودم، ذرهای صرف وقت میکردی، میتوانستی حق را از باطل تشخیص بدهی. چرا نکردی؟...»
«... اما خدایی هست که او حق سؤال دارد و خود فرموده است در دنیا آزادید. حق را به تو ارائه کردهام به دو طریق...»
«... حق از جانب خدا ابلاغ میشود و ما مورد هدایت تشریعی پیامبرش قرار گرفتهایم. حق ابلاغ شده است. هم عقل ما تشخیص میدهد، هم خداوند پیامبرش را برای ابلاغ حق فرستاده است و هدایت که به شکل تفصیلی بدان پرداختیم، ما مورد هدایت تشریعی خداوند هستیم. یعنی راه خیر و حق از راه ضلال و گمراهی تمیز داده شده و به ما ارائه شده است...»
«... اصل اول این است که اسلام دین حق و عقیده ی صحیح را با روشنترین ضوابط به مردم معرفی کرده است. دین چیست؟ عقیده ی صحیح چیست؟ با روشنترین ضوابط به شکل آشکار، بیّن و ساده، به مردم معرفی کرده و مفاسد و مضرات گرایش به باطل را متذکر شده است. گفته اگر باطل را انتخاب کنید، چه مشکلاتی در پیش خواهد بود...»
«... اصل دوم؛ اسلام سعادت واقعی انسان را در تبعیّت از دین حق و عقیده ی صحیح میداند و انحراف از آن را به شدت مذمت میکند...»
«... یعنی اینکه میگوید اگر میخواهید سعادتمند بشوید، میخواهید رستگار بشوید، میخواهید نجات بیابید، دنبال دین حق باشید...»
«... اینکه میگوید دین زوربردار نیست، معنایش این نیست که حق و باطل از هم تشخیصدادنی نیست .... راه رشد، راه هدایت، راه ارتقا، از راه غَیّ، گمراهی، ضلالت، آشکار شده است. تمیز داده شده است. شناختنش چندان دشوار نیست...»
«... پیامبر! به مردم بگو که ای مردم، حق از جانب پروردگارتان نازل شده است. حق قرآن است. حق سنت پیامبرش است. هرکه قبولِ هدایت کرد، برای خودش هدایت را پذیرفته است. چیزی گیر خدا نمیآید، گیر من میآید. اما کسی که گمراه شد و حق را نپذیرفت، او بر علیه خودش گمراه شده است...»
مجموعه سخنان متناقض بالا، از جهاتی در خور توجه می باشند:
1ـ ارائه ی دو دیدگاه متناقض، بدون نقض یکی و تأیید دیگری، با آرمان توصیف شده برای این بخش از جلسات «قرآن و انسان معاصر» همخوانی ندارد: «در جلسات سنن الهی ما از قواعد کلی سخن گفتیم [و سخن می گوییم] که قرآن کریم درباره ی جهان و انسان، ما را خبر داده است و گفته است ما با جهانیان اینگونه سلوک میکنیم.» آیا قرآن متناقض سخن می گوید؟
2ـ اگر شخصی از شنوندگان در جلسه ی سخنرانی 7/4/86 حضور نمیداشت و این تفکر نادرست که حق و باطل در دنیا قابل تشخیص نیستند و تنها «در قیامت به ما خبر میدهد که حق با چه کسی بود؟ کدام موضع، موضع حقی بود؟» در ذهن او ماندگار می شد، چه کسی در قبال این القای نادرست مسؤول بود؟!
(البته باید دانست که در جلسه ی آخر نیز دیدگاه نادرست قبل به صراحت نقد نشد تا شنونده ی حاضر در مجلس بتواند به تشخیص صحیح و نهایی برسد؛ چه رسد به حاضران در جلسه ی اول که در جلسه ی دوم غایب بودند! شاید آقای دکتر کدیور تشخیص تناقض و سپس صحیح از سقیم را به فراست شنوندگان سپرده باشند.
با آرزوی موفقیت و کامیابی
|