نقد امامتپژوهی [دکتر محسن] کدیور (بخش هفتم)(858 مجموع کلمات موجود در متن) (3554 بار مطالعه شده است) 
نقد امامتپژوهی [دکتر محسن] کدیور (بخش هفتم)
بهزاد حمیدیه
روزنامهی رسالت شماره 6052، پنجشنبه 14 دی 85
نقد مقالهی « قرائت فراموش شده»؛ بازخوانی نظریهی «علمای ابرار» ، تلقی اولی اسلام شیعی از اصل«امامت»
فصلنامه مدرسه، سال اول، شماره سوم، اردیبهشت 85
برای گرفتن نسخهی PDF لطفاً
اینجا
را کلیک کنید
بررسى انتقادى نتایج چهارم و پنجم دکتر کدیور از بیانات مرحوم وحید بهبهانى در الفوائد الرجالیة:
4- مرحوم آیتالله وحید بهبهانى گزارش نموده است که «انهم جعلوا مثل نفى السهو عنهم غلواً بل ربما جعلوا مطلق التفویض الیهم أو التفویض الذى اختلف فیه کما سنذکر او المبالغة فى معجزاتهم و نقل العجائب من خوارق العادات عنهم أو الإغراق فى شأنهم و إجلالهم و تنزیههم عن کثیرٍ من النقائص و إظهار کثیر قدره لهم و ذکر علمهم بمکنونات السماء و الأرض ارتفاعاً او مورثاً للتهمة به.» استنتاج دکتر محسن کدیور، از این عبارت، خواندنى است: «محورهاى اختلاف، در صفات ائمه به گزارش وحید عبارت بوده است از: امکان صدور سهو، تفویض امور به ائمه، معجزات، امور خلاف عادت، شأن و مرتبهی ائمه، منزه بودن ایشان از بسیارى نواقص، علم غیب و قدرت ائمه. فصل مشترک تمامى محورهاى یاد شدهی شئون فرابشرى ائمه است.»
مشاهده مىشود که دکتر کدیور، تغییرات زیر را در کلام وحید بهبهانى به هنگام نقل آن اعمال داشتهاند:
- به جاى «مبالغه در معجزات»، «معجزات» گذاردهاند،
- به جاى «مبالغه در نقل عجائب یعنى خوارق عادات از آنان»، «امور خلاف عادت» گذاردهاند،
- به جاى «اغراق در شأن آنان و اجلالشان»، «شأن و مرتبهی ائمه» گذاردهاند،
- به جاى «اظهار کثیر قدره لهم»، «قدرت ائمه» نهادهاند و
- به جاى «علم آنان به مکنونات السماء و الارض»، «علم غیب» گذاردهاند.
در نتیجه، گزارش وحید بهبهانى مىگوید، قدما مبالغه و اغراق در معجزات و... را غلو قلمداد مىکردهاند، حال آنکه دکتر کدیور، با اشتباهى سرنوشتساز، بیان مى کنند که قدما خود معجزات و... را غلو فرض مىکردهاند!!!
به علاوه، دکتر کدیور فصل مشترکى از امور یاد شدهی خویش مىگیرد یعنى فرابشرى بودن، حال آنکه اولاً چنانکه گذشت قدما اصل معجزه و خوارق عادات و قدرت و علم غیب را براى ائمه به رسمیت مىشناختهاند و صرفاً مبالغه و اغراق را قبول نداشتهاند و لذا فصل مشترک امور مورد انکار و نفى قدما، «اغراق و مبالغه» بوده است نه فرابشرى بودن (نارسایى منطقى اخذ ما بالعرض مکان ما بالذات.) ثانیاً به فرض قبول صفات مورد اشارهی دکتر کدیور، هیچ دلیل تاریخى وجود ندارد که نشان دهد آیا فصل مشترک مستننتج از سوى دکتر کدیور، تفسیر درستى از ذهنیت قدما است یا تفسیر «بما لا یرضى صاحبه» مىباشد؛ آیا قدما این صفات را به جهت «فرابشری» بودنشان نفى مىکردهاند یا به جهت حد و مرزى که به واسطهی اجتهاد خویش براى شأن ائمه دریافته بودند؟ مرحوم وحید بهبهانی، دومین احتمال را گزارش کرده است. خوانندگان گرامى به تفاوت این دو تفسیر واقفند، چه اینکه توجه به خصوصیت «فرابشریت» صفات و معیار گرفتن آن براى نفى صفت، از خصوصیات ذهنیتى مدرن است.
5- طرفه آنکه دکتر محسن کدیور، پس از آنکه بنا به اعتقاد خویش از گزارش استادالکل وحید بهبهانی، نتیجهی مطلوبش را برداشت نمود، بر ایشان خرده نیز مىگیرد! دکتر کدیور مىنویسد: «صفت عصمت در گزارش وحید در زمرهی صفات اختلافى ائمه نیست. او مرتبهی نازلى از عصمت را جزء اعتقادات قدما دانسته است. آیا عصمت مقول به تشکیک و ذومراتب است؟ ... آنچنان که در شاهد سوم خواهد آمد این نکته در گزارش وحید صائب به نظر نمىرسد و اختلاف اصحاب، صفت یاد شده را نیز در بر مىگرفته است.»
اولاً چنانکه در شمارهی چهارم گذشت، از کلام وحید بهبهانی، به هیچ روى بر نمىآید که معجزه، علم غیب و ... در زمرهی صفات اختلافى ائمه بودهاند (بلکه غلو و مبالغه در این امور مورد اختلاف بوده است.) ثانیاً «مرتبهی نازلى از عصمت» احیاناً از این عبارت وحید بهبهانى برداشت شده است: «مرتبة معینة من العصمة و الکمال» و حتماً تقدیر صفت محذوفه «نازلة» پس از کلمهی «مرتبة معینة» که دکتر کدیور آن را دریافتهاند، به واسطهی قرینهاى بوده است. قرینه دو گونه است: حالیه و مقالیه. گذشته از آنکه هیچ یک از دو نوع قرینه در کلام وحید بهبهانى یافت نمىشود تا تقدیر نحوى کلمه «نازلة» را توجیه کند، مىتوان مدعى شد که کلمهی «معینة» مانع از چنین تقدیرى است، زیرا وحید بهبهانى با این کلمه مىخواهد از تعیین آن مرتبه سرباز زند و مجملاً بگوید قدما مرتبهی خاصى براى ائمه قائل بودند وفرا رفتن از آن را غلو مىشمردند (اعم از اینکه این مرتبه، مرتبهاى نازل بوده باشد یا مرتبهاى عالى و اصولاً وحید بهبهانى در این عبارت به دنبال بیان آن مرتبه نبوده است)، علاوه بر اینکه وحید بهبهانى از اختلاف قدما سخن مىگوید (امرى که دکتر کدیور کاملا نسبت به آن تجاهل مىورزد و غالب گذشتگان را یک کاسه، مخالف صفات «فرابشری» ائمه مىشمارد)! و در نتیجه، «مرتبة معینة» نزد برخى گروهها و اشخاص، مرتبهی نازله بوده و نزد برخى دیگر، مرتبهی متوسطه و نزد برخى دیگر مرتبهی عالیه. ثالثاً در نقد شاهد سوم دکتر کدیور، دربارهی صفت عصمت و اختلافى بودن یا نبودن آن نزد قدما مطالبى خواهد آمد.
تا بدینجا بررسى و نقد شاهد دوم دکتر محسن کدیور براى اثبات غلبهی یک جریان در قرون اولیه که ائمه را فاقد «صفات فرابشری» مىشمرده است، به اتمام رسید. در شمارهی بعد به شاهد سوم خواهیم پرداخت.
|